English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2774 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
defective U خطا دار یا آنچه درست کار نمیکند
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
dead U آنچه کار نمیکند. کامپیوتر یا قطعهای که کار نمیکند
constant U آنچه تغییر نمیکند
constants U آنچه تغییر نمیکند
incompatible U ناسازگار یا آنچه خوب کار نمیکند
inactive U آنچه کار نمیکند یا اجرا نمیشود
down U مربوط به کامپیوتر ها یا برنامه ها آنچه کار نمیکند
local U آنچه با CPU کار نمیکند ولی به عنوان ترمینال مستقل کار میکند
locals U آنچه با CPU کار نمیکند ولی به عنوان ترمینال مستقل کار میکند
authentic U آنچه درست است
malfunctions U آنچه درست کار نکند
malfunctioned U آنچه درست کار نکند
approximating U آنچه تقریبا درست است
malfunction U آنچه درست کار نکند
figures U آنچه کاملاگ درست نباشد ولی نزدیک به آن باشد
figuring U آنچه کاملاگ درست نباشد ولی نزدیک به آن باشد
figure آنچه کاملا درست نباشد ولی نزدیک باشد
defected U آنچه غلط است یا مانع درست کارکرد نماشین میشود
defect U آنچه غلط است یا مانع درست کارکرد نماشین میشود
defects U آنچه غلط است یا مانع درست کارکرد نماشین میشود
defecting U آنچه غلط است یا مانع درست کارکرد نماشین میشود
background U تصویر نمایش داده شده به عنوان صفحه پشتی در برنامه یا ویندوز GUI. این تصویر حرکت نمیکند و اختلافی در برنامه ایجاد نمیکند
backgrounds U تصویر نمایش داده شده به عنوان صفحه پشتی در برنامه یا ویندوز GUI. این تصویر حرکت نمیکند و اختلافی در برنامه ایجاد نمیکند
Tell not all you know , nor do all you can. <proverb> U به زبان نیاور هر آنچه مى دانى,انجام نده هر آنچه مى توانى .
Whatsoever U هرچه [هر آنچه] [آنچه ]
OR function U تابع منط قی که وقتی خروجی درست میدهد که یک ورودی درست باشد
coincidence function U تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که هر دو ورودی درست باشد
join U تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست میدهد
joined U تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست میدهد
joins U تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست میدهد
meet U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند
meets U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند
intersections U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند
and U تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که هر دو ورودی درست باشد
intersection U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند
assertion U 1-عبارت برنامه از یک قاعده یا قانون 2-قاعدهای که درست است یا درست فرض میشود
disjunction U تابع منط قی که در صورتی که ورودی درست باشد خروجی درست تولید میکند
either or operation U تابع منط قی که وقتی خروجی درست دارد که یک ورودی درست داشته باشد
conjunctions U تابع منط قی که اگر همه ورودی ها درست باشند درست خواهد بود
conjunction U تابع منط قی که اگر همه ورودی ها درست باشند درست خواهد بود
false U 1-اشتباه نه درست و نه صحیح . 2-اصط لاح منط قی معادل دودویی مخالف درست
union U تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست خواهد بود
unions U تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست خواهد بود
alternation U تابع منط قی که یک خروجی درست را در صورتی که هر یک از ورودی ها درست باشد ایجاد میکند
tempers U درست ساختن درست خمیر کردن
tempered U درست ساختن درست خمیر کردن
temper U درست ساختن درست خمیر کردن
judiciousness U قضاوت درست تشخیص درست
fasted U آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
fasts U آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
fast U آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
fastest U آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
doesn't U نمیکند
be the spitting image of someone <idiom> U درست مثل کسی بودن [درست شبیه کسی به نظر رسیدن]
it makees no difference U تفاوتی نمیکند
it is secure U عیب نمیکند
why does he not admit it U چراتصدیق نمیکند
it makees no difference U فرقی نمیکند
it is indifferent to me U برای من فرقی نمیکند
static U که در زمان تغییر نمیکند. 2-
it is not in good workingorder U خوب کار نمیکند
it makes a t. difference U تفاوت خیلی زیادی نمیکند
fix U رکوردی که اندازه آن تغییر نمیکند
fixes U فیلدی که اندازه آن تغییر نمیکند
fixes U رکوردی که اندازه آن تغییر نمیکند
insulator U مادهای که الکتریسیته را هدایت نمیکند
fix U فیلدی که اندازه آن تغییر نمیکند
insulators U مادهای که الکتریسیته را هدایت نمیکند
The heating doesn't work. این سیستم حرارتی کار نمیکند.
The heating doesn't work. این سیستم گرمایشی کار نمیکند.
coast is clear <idiom> U هیچ خطری تورا تهدید نمیکند
The light doesn't work. این چراغ برق کار نمیکند.
outages U مدت زمانی که سیستم کار نمیکند
weedless U قلابی که به علفهای زیر اب گیر نمیکند
sticking point U حدی که پس از آن شخص یا چیز از جا حرکت نمیکند
the face remains U مطلب همانست که هست فرق نمیکند
inert U که با سایر مواد شیمیایی کار نمیکند
outage U مدت زمانی که سیستم کار نمیکند
sticking points U حدی که پس از آن شخص یا چیز از جا حرکت نمیکند
background processing U فرآیندی که از تواناییهای -on line سیستم استفاده نمیکند
deadbeat <idiom> U شخصی که هیچ وقت قرضش را پرداخت نمیکند
infallibilist U کسیکه معتقد است که پاپ اشتباه نمیکند
landing zone U فضای دیسک سخت که داده عبور نمیکند
timberline U خط مفروضی که بالای ان هیچ درختی رشد نمیکند
no parity U ارسال داده که در بیت پاریتی استفاده نمیکند
chromometer U ساعت دقیقی که گرما و سرمادر ان اثر نمیکند
The convict cannot distinguish between right and wrong [distinguish right from wrong] . U این مجرم نمی تواند بین درست و نادرست را تشخیص [تشخیص درست را از نادرست] بدهد.
locals U وضعیت عملیات ترمینال کامپیوتر که پیامی دریافت نمیکند
local U وضعیت عملیات ترمینال کامپیوتر که پیامی دریافت نمیکند
non impact printer U که حالت حرف ریبون روی کاغذ را گرم نمیکند
nonlinear U مدار الکترونیکی که خروجی آن نسبت به ورودی خط ی تغییر نمیکند
jus ex injuria non oritur U تعدی و تجاوز فرد برای اوحقی ایجاد نمیکند
freeing U پروتکل ارسال که در آن گیرنده هیچ سیگنال وضعیت دریافت نمیکند
frees U پروتکل ارسال که در آن گیرنده هیچ سیگنال وضعیت دریافت نمیکند
ro U ترمینال کامپیوتری که فقط داده نمایش را می پذیرد , وارسال نمیکند
fix U برنامه کامپیوتری که تغییر نمیکند و به صورت خودکار اجرا میشود
fixes U برنامه کامپیوتری که تغییر نمیکند و به صورت خودکار اجرا میشود
down U مدت زمانیکه سیستم کامپیوتری کار نمیکند یا بی استفاده است
freed U پروتکل ارسال که در آن گیرنده هیچ سیگنال وضعیت دریافت نمیکند
free U پروتکل ارسال که در آن گیرنده هیچ سیگنال وضعیت دریافت نمیکند
doa U شرح محصولی که به هنگام دریافت از سازنده یا تهیه کننده کار نمیکند
subroutine U زیر تابعی که از هیچ متغیری حدا از آدرس عملوندها استفاده نمیکند
zero slot lan U شبکه محلی که از آداپتور داخلی استفاده نمیکند و به جای آن از پورت مخصوص
illegal U دستور یا فرآیندی که پروتکل سیستم کامپیوتری یا قواعد زبان را دنبال نمیکند
static U زیر تابعی که از هیچ متغیری جدا از آدرس ها عمودند استفاده نمیکند
differences U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و نادرست است وقتی ورودی ها مشابه اند
difference U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و نادرست است وقتی ورودی ها مشابه اند
exjunction U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و وقتی نادرست است که هر ورودی مشابه باشند
alternatives U تابع منط قی که خروجی آن در صورتی که تمام ورودی ها درست باشند نادرست است و وقتی درست است که یک ورودی نادرست باشد
EXOR U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و وقتی نادرست است که هر ورودی مشابه باشند
alternative U تابع منط قی که خروجی آن در صورتی که تمام ورودی ها درست باشند نادرست است و وقتی درست است که یک ورودی نادرست باشد
exclusive U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یک ورودی درست باشد و وقتی نادرست است که ورودی ها مثل هم باشند
downtime U مدتی که کارخانه کار نمیکند مدت استراحت ماشین وکارخانه درشبانه روز
non procedural language U زبان برنامه سازی که دستورات را پشت سرهم اجرا نمیکند و نه توابع فراخوان را
fellow traveler U کسی که عضو حزبی نیست ودر فعالیتهای ان شرکت نمیکند ولی از ان جانبداری مینماید
i/o U روش انتساب آدرس خاص به هر پورت ورودی /خروجی که فضای حافظه را استفاده نمیکند
fielded U مهندسی که در یک شرکت کار نمیکند , و در بین مشتریان است و بهبود کامپیوتر آنها را بررسی میکند
fields U مهندسی که در یک شرکت کار نمیکند , و در بین مشتریان است و بهبود کامپیوتر آنها را بررسی میکند
field U مهندسی که در یک شرکت کار نمیکند , و در بین مشتریان است و بهبود کامپیوتر آنها را بررسی میکند
faulted U مدت زمان بین وقتی که سیستم کامپیوتری کار نمیکند یا بع علت خطا غیر قابل استفاده است
faults U مدت زمان بین وقتی که سیستم کامپیوتری کار نمیکند یا بع علت خطا غیر قابل استفاده است
fault U مدت زمان بین وقتی که سیستم کامپیوتری کار نمیکند یا بع علت خطا غیر قابل استفاده است
NAND function U تابع منط قی که خروجی آن وقتی نادرست است که تمام ورودی ها درست باشند و وقتی درست است که یک ورودی نادرست باشد
symmetric difference U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشند و وقتی نادرست است که هر دو ورودی مثل هم باشند
dispersion U تابع منط قی که خروجی آن نادرست است وقتی تمام ورودی ها درست باشند و درست است وقتی یک ورودی نادرست باشد
denial U تابع منط قی که نتیجه آن نادرست است وقتی همه ورودی ها درست باشد و درست است اگر ورودی نادرست باشد
denials U تابع منط قی که نتیجه آن نادرست است وقتی همه ورودی ها درست باشد و درست است اگر ورودی نادرست باشد
circulating U آنچه به راحتی می چرخد
used U آنچه جدید نیست
exclusive U آنچه شامل نمیشود
auxiliary U آنچه کمک میکند
knowledge U آنچه دانسته است
protective U آنچه حافظت میکند
the above was a summary آنچه دربالا گفته شد
lightweights U آنچه سنگین نیست
lightweight U آنچه سنگین نیست
unwanted U آنچه لازم نیست
biased U آنچه اریب دارد
auxiliaries U آنچه کمک میکند
previous U آنچه زودتر رخ میدهد
incoming U آنچه از خارج می آید
producing U آنچه تولید میکند
contiguous U آنچه اثر می گذارد
circulars U آنچه در یک دایره می چرخد
the long and the short of it <idiom> آنچه گفتنی است
circular U آنچه در یک دایره می چرخد
except U تابع منط قی که مقدار آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند. و وقتی نادرست است که ورودی ها مشابه باشند
equality U تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که یا دو ورودی درست باشند و وقتی نادرست است که ورودی ها مثل هم باشند
the law is not retroactive U قانون شامل گذشته نمیشود قانون عطف بماسبق نمیکند
variables U آنچه قابل تغییر است
variable U آنچه قابل تغییر است
finished U آنچه کامل شده است
interchangeable U آنچه قابل تغییر است
prior U آنچه قبلاگ رخ داده است
recognizable U آنچه قابل تشخیص است
convertible U آنچه قابل تبدیل است
convertibles U آنچه قابل تبدیل است
durable U آنچه به آسانی خراب نخواهد شد
visible U آنچه قابل دیدن است
recognizably U آنچه قابل تشخیص است
characteristic U آنچه مخصوص یا ویژه است
characteristically U آنچه مخصوص یا ویژه است
relevant U آنچه ارتباط مهمی دارد
malfunction U آنچه کامل کار نکند
malfunctioned U آنچه کامل کار نکند
ambiguous U آنچه دو معنای ممکن دارد
unedited U آنچه ویرایش نشده است
exchangeable U آنچه قابل تغییر است
distant U آنچه در محلی قرار دارد
transportable U آنچه قابل حمل است
commoners U آنچه اغلب اتفاق میافتد
common U آنچه اغلب اتفاق میافتد
expandable U آنچه قابل گسترش باشد
malfunctions U آنچه کامل کار نکند
significantly U آنچه معنای مخصوصی دارد
extensible U آنچه قابل گسترش است
irretrievable U آنچه قابل بازگشت نیست
commonest U آنچه اغلب اتفاق میافتد
round U آنچه در دایره حرکت میکند
comparable U آنچه قابل مقایسه نیست
roundest U آنچه در دایره حرکت میکند
significant U آنچه معنای مخصوصی دارد
residual U آنچه در پشت سر باقی می ماند
quantifiable U آنچه قابل شمارش است
thirds U آنچه بعد از دومین می آید
availability U آنچه به آسانی بدست آید
clears U آنچه به سادگی فهمیده میشود
What must be must be . <proverb> U آنچه باید بشود خواهد شد .
identity U آنچه کسی یا چیزی است
hidden U آنچه قابل دیدن نیست
electric U آنچه با الکتریسیته کار میکند
selectable U آنچه قابل انتخاب باشد
efficient U آنچه که خوب کار میکند
computable U آنچه قابل محاسبه است
flexible U آنچه قابل تغییر است
alterable U آنچه قابل تغییر است
Seldom seen soon forgotten . <proverb> U از دل برود هر آنچه از دیده برفت .
third U آنچه بعد از دومین می آید
differentials U آنچه اختلاف را نشان میدهد
differential U آنچه اختلاف را نشان میدهد
continual U آنچه به طور پیاپی رخ میدهد
Recent search history Forum search
1A hero can affect on the people.
1ایا جمله من درست است؟How has changed … how he grew the last time I saw he .How he more lovely than after…how is lovely… how is…
1set the record straight
1chand sabaei is correct or chand sabahi
1may fader good
1این نوشته(پرسش خود را ارسال کنید) درست روی بخشی که فرمان جست وجو می دهد می افتد و مانع پیدا کردن معنای کلمات می شود. چه باید کرد
1playing the game در مورد انجام ورزش چه معنی میدهد
1after all
1i was rebelling now
1But it’s remarkable how, once you’ve committed to something, these things tend to work out in the end.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com